درسادرسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

درسا وروجک مامان و بابا

پنجشنبه 26 تیر

دردونه مامان سلام پنجشنبه بعدازظهر منو شما همراه مامانی و بابایی رفتیم ییلاق.قبل از رفتن یه سر میگفتی:ایلاخ بیییم.(ییلاق بریم) برای رفتن ذوق داشتی در صورتیکه نمیدونستی کجاست.قبلا رفته بودی ولی فکر نمیکنم چیزی یادت بوده باشه.خیلی بهت خوش گذشت.آب بازی کردی،راه میرفتی و آزاد بودی.سگ ، گوسفند، اردک و مرغ و خروس هم دیدی.دوربین شارژ نداشت فقط چند تا عکس با گوشیم گرفتم. داخل این جوی آب بدو بدو میکردی،میرفتی و میومدی. وای چه میچسبه غذا خوردن همراه صدای آب.   ...
28 تير 1393

عبادت دخملی در شبهای قدر

کوچولوی نازم سلام امشب اولین شب شروع عزاداری و احیا بود و امسال اولین سالی بود که دختر کوچولومون کنارمون نشسته کتاب دعا دستش دعا می خونه.مامان فدای دستای کوچولوی نازت بشه.ما رو هم دعا کن مامانی.     ...
26 تير 1393

دایره لغات درسا2

سلام گل نازم مدتیه شیرین زبونتر شدی کلی حرف میزنی و امر و نهی میکنی.هر چی بخوای بهمون میگی.حالا می خوام در این پست گفته های شما رو بیارم. صدام میکنی مامان بیا.میگم صبر کن میام.میگی:الان بیا. میگی:بیا بریم اداخ من تِتاب بِوونیم،لا لا.بدو بیا. حس مالکیت قوی ای داری و همه چیز در همه جا مال شماست.اَموم منه:حموم منه.دَش منه:کفش منه. حتی میریم خرید تو مغازه هم همه چیز رو میگی مال من حالا شاید لباس زنونه یا مردونه باشه!! هر چیزی هم خوشت بیاد تو مغازه ها میگی:مامان برای من بَخ.(بخر) هر جا هم عکس دریا ببینی میگی:دیای منه!!! گوجه و کباب هم خیلی دوست داری،هر وقت ممی خواهیم بریم بیرون میگی:مییم عمو اَیید؟(میریم عمو سعید؟) میگم...
21 تير 1393

جشن تولد دوسالگی

نفس مامان سلام دیشب به مناسبت تولد دوسالگی یه جشن کوچک گرفتیم همراه خانوادههای مامان و بابا.شما هم کم خوابیدی و شب تا حدی بداخلاق بودی ولی وقتی آهنگ گذاشتیم اومدی وسط کلی رقصیدی.برای گرفتن عکس اصلا نمی نشستی.فقط می خواستی تند تند کادوها رو باز کنی.نفهمیدیم کی کیک  رو فوت کردی و کی بردی؟؟ کیک تولدت دستپخت مامان و خاله ها   درسا خانم و آقا حامد نوه عمو علی.   درسا و حامد در حال باز کردن کادوها   دست همگی درد نکنه بابت کادوهای قشنگشون.   ...
15 تير 1393

تولدت مبارک

فرشته نازم سلام دختر کوچولوی مامان حالا دوساله شده.دوسالگیت مبارک عشقم.                                     چند روزیه ازت میپرسیم تولد کیه؟میگی:دُدا(درسا) میگیم چی بخریم برای شما؟میگی:دادو(کادو) مامان فدات شه شروع کردی حرف زدن همه کلمات رو میگی . پشت سرمون تکرار میکنی،در ضمن زبون دراز هم شدی کلی حاضر جوابی میکنی!!!   الان که دارم این مطلب رو مینویسم ساعت16:36 است و شما 8 دقیقه دیگه یعنی 16:44 بدنیا میای. ...
14 تير 1393

دوروز تا 2 سالگی

دخترکم سلام روزها تند تند میگذره شما بزرگتر میشی،2 روز دیگه میشی دختر 2 ساله مامان.یک دختر شیطون و بازیگوش و پرانرژی.هر روز نسبت به قبل سرگرم کردنت سخت تر و سخت تر میشه.شیطنتت هم بیشتر صبر و حوصله مامان هم کمتر.یه جورایی دیگه داری از دیوار راست بالا میری.از طبقه های کمدت میری بالا و هر چی وسیله و اسباب بازی هست میریزی پایین.وقتی هم می خوام جمع کنم صدات در میاد که من می خوام بازی کنم.یه وقتایی تو اتاقت جای سوزن انداختن نیست. خیلی حرف شنوی نداری و دراین مورد اذیت میکنی. طوطی شدی و هر حرفی رو بشنوی تکرار میکنی.جدیدا یاد گرفتی میگی:آی لا بیو.(i love you) بهت میگیم تولد کیه میگی دُدا.(درسا)میگیم چی بخریم میگی:دادو(کادو) وقتی میبرمت...
12 تير 1393

جمعه6تیر پرور

سلام گل مامان  جمعه به همراه خانواده بابا رفتیم پرور،ییلاق یکی از دوستای عمو حسین.منطقه خیلی قشنگ و با صفایی بود.اونجا تونستی از نزدیک گله گوسفند،سگ ،اسب و الاغ هم ببینی.البته از همه شون ترسیدی. کلی کیف کردی و تا تونستی آب بازی کردی.   ...
8 تير 1393
1